مکتب اصفهان
اواسط سده یازدهم، همزمان با انتقال پایتخت از قزوین به اصفهان، هنرمندان قزوین و سایر شهرهای مهم به این شهر روی آوردند. علاوه بر رونق کارگاههای نقاشی، دیوارنگاری برای تزیین کاخها و عمارتها رواج فراوان یافت. در دوران سلطنت شاه عباس عواملی همچون انتقال ارامنه جلفا به اصفهان و گسترش روابط سیاسی و تجاری به کشورهای اروپایی و هندوستان باعث شد برخی خصوصیات نقاشی غرب به نقاشی ایران راه یابد. حتی بعضی نقاشان اروپایی به دربار اصفهان آمدند از جمله لوکاس وان هسولد، فیلیپ آنجل و لوکار. در این دوران علاوه بر کتاب آرایی و دیوارنگاری و رقعه که منحصراً توسط دربار حمایت میشد سفارشاهایی از جانب تجار و متمولین به هنرمندان نقاش ارجاع میگردید که این عامل خود سبب رونق رقعه سازی با هزینههای مختصر شد. شاخصه اینگونه آثار:استفاده کمتر از رنگها و حتی تنها طراحی با پس زمینه چند شاخ و برگ و ترسیم خطی، مقداری ابر بدون رنگ آمیزی. موضوعات: پیکر شاهزادگان، نجبا زن و مرد جوان که خود عاملی شد برای رونق چهره سازی و توجه بیشتر به طراحی اندام انسانها و در نتیجه رعایت دقیق تر تناسبات و شبیهسازی. معروفترین نقاش این دوره رضا عباسی بود. از میان نسخههای مصور و رقعههایی که تحولات نقاشی مکتب اصفهان را نشان میدهد میتوان به کتاب عالم آرای شاه اسماعیل و کتاب ابو مسلم نامه اشاره کرد که هر دو متعلق به موزه رضا عباسی میباشد
مکتب تبریز
در دوران صفویه سلسلهٔ صفوی را میتوان دوران تحول تاریخی_فرهنگی و شکوفایی هنر ایران دانست. شاه اسماعیل صفوی اولین پادشاه این سلسله بود که نقش بسزایی در اعتلای هنر آن زمان ایفا نمود. از جمله کارهای مهمی که وی انجام داد میتوان به بردن بهزاد ودیگر هنرمندان به تبریز و منصوب نمودن بهزاد به سمت کلانتر کتابخانه و رونق بخشیدن به کارگاههای سلطنتی تبریز اشاره نمود. از مکتب تبریز دوران صفوی آثار ارزشمندی بجا مانده است از جمله شاهنامه فردوسی و خمسه نظامی. این مکتب تأثیرات عمیق خود را بر نقاشی قزوین، مشهد، هرات، اصفهان و شیراز گذاشت و حتی میتوان این تأثیر را بر نقاشی بخارا، هند و ترکیه نیز به خوبی مشاهده نمود. مشخصههای نقاشی این دوران :طراحی قوی پیکرهها در حالات مختلف، پوششهای رنگین، ترکیب بندیهای استادانه، تز یینات معماری با نقوش هندسی و گیاهی، آسمان لاجوردی، ابرها و پرندگان زیبا. برجستهترین هنرمندان آن دوران :سلطان محمد، آقامیرک، میر مصور، شیخزاده، دوست محمد، دوست دیوانه، میرزا علی فرزند سلطان محمد، میر سید علی فرزند میر مصور، مظفر علی، خواجه عبدالصمد، خواجه عبدالعزیز، شیخ محمد، قدیمی، عبدالوهاب و …
مکتب قزوین
شاه اسماعیل دوم علیرغم کوتاهیهایی که در دوران سلطنت خود به بار آورد برخی از نگارگران تبریز، مشهد و شیراز را برای احیاء کتابخانهٔ سلطنتی و کارگاه مصورسازی به قزوین فرا خواند و دستور ساخت نسخهای از شاهنامه را به آنان داد. از جمله هنرمندان این شاهنامه: سیاوش گرجستانی، صادق بیگ افشار، علی اصغر کاشانی و میر زین العابدین و مراد. اما در دوران سلطنت برادر شاه اسماعیل، محمد خدابنده، کارگاههای مصورسازی مجدداً از رونق افتاد این امر از طرفی سبب پراکنده شدن و مهاجرت مجدد هنرمندان از قزوین و از سوی دیگر موجب گرایش سایر هنرمندان به آثار کم هزینه و ساده گردید. بعد از خدابنده عباس میرزای هفده ساله به سلطنت رسید. وی چهل و دو سال حکومت کرد. او به معماری و شهرسازی و نقاشی اهمیت زیادی میداد و هنرمندان را حمایت میکرد. از جمله کارهای مهم او منصوب نمودن صادق بیگ افشار، شاعر و نقاش مجرب به سمت مدیر کتابخانهٔ سلطنتی بود. آثار مهم آن دوران شاهنامه قوام، شاهنامه قاسمی و کتاب احسن الکبار میباشد.
مکتب هرات
شاهرخ فرزند تیمور پس از فوت پدرش(۸۰۷ ه. ق) در هرات به سلطنت نشست و تا سال ۸۵۰ هجری قمری در آنجا حکومت کرد. او پس از تثبیت موقعیتش بهآباد سازی هرات و سایر شهرها پرداخت و فرصتی برای توسعه هنر فراهم کرد. مجمع التواریخ حافظ ابرو نمونه بسیار خوبی است که از مکتب هرات بجا مانده است. همزمان با حکومت شاهرخ پسرش بایسنقر میرزا زبدهترین هنرمندان نقاش و صحاف و مذهب و خوشنویس را در کارگاه کتاب آرایی خود گرد هم آورد. از آنجا که بایسنقر میرزا خود ادیب و خوشنویس بود با حمایتهای خویش گامی مؤثر در اعتلای مکتب هرات برداشت. دو نمونه از آثار برگزیده آن زمان کلیله و دمنه و شاهنامه بایسنقری میباشد. از هنرمندان نگارگر آن زمان میتوان به مولانا علی و مولانا قیام الدین و امیر خلیل اشاره نمود. از دیگر آثار مکتب هرات معراج نامه میر حیدر میباشد که در کتابخانهٔ ملی پاریس نگهداری میشود. در نیمهٔ سده نهم هجری قمری پس از فوت شاهرخ تا به سلطنت رسیدن سلطان حسین بایقرا (۸۷۲ ه. ق) فعالیت هنرمندان دچار رکود شد. سلطان حسین پس از به سلطنت رسیدن به کمک وزیر دانشمند و ادیب خود میر علی شیر نوایی هنر مندان و ادیبان بزرگ را در دربار خود گرد هم آورد و با عث اوجگیری فعالیتهای هنری و ادبی شد. از هنرمندان آن دوره میتوان به امیر روحالله میرک شاه مظفر و کمال الدین بهزاد اشاره کرد.
مکتب شیراز
مکتب شیراز را میتوان در دو دوره بررسی کرد. دوره اول سدهٔ هشتم هجری قمری دیگری سده نهم هجری قمری. دوره اول همزمان با رونق نگارگری در تبریز بود. یکی از دلایل شکوفایی هنر نگارگری در سده هشتم شیراز را میتوان بر کنار ماندن این منطقه از حملهٔ مغولان دانست. از معروفترین آثار آن زمان نگارههای ورقه وگلشا میباشد. دوره دیگر مکتب شیراز یعنی قرن نهم هجری قمری با حمایت نوادگان تیمور اسکندر سلطان و ابراهیم سلطان از هنرمندان جانی دوباره یافت. در این دوران هنرمندانی از سمرقند وهرات به شیراز آمدند که باعث پختگی مکتب شیراز شدند. از مشخصههای نقاشی شیراز در اوج شکوفایی میتوان به استفاده از رنگهای روشن و نقوش تزیینی و طراحی ماهرانه تر پیکرها و قلمگیری ظریف صخرهها اشاره کرد. بهترین نمونههای نگارههای آن زمان نسخهای از خاوران نامه به تاریخ ۸۸۲ هجری قمری و نسخهٔ جنگ اسکندر سلطان میباشد
سیر تاریخی مینیاتور ایرانی به گذشتههای دور پیش از ظهور اسلام میرسد اما میتوان گفت زمانی که ایرانیان توانستند در قرن سوم هجری قمری به دربار عباسیان وارد شوند نقاشی ایران پس از یک دوره رکود جانی دوباره گرفت. مینیاتور ایرانی در واقع نقاشی ایران پیش از ظهور اسلام است که با عرفان و تفکرات اسلامی ادغام گردید وراهی شد برای ظهور جلوههای الهی. آثار مینیاتور نفیسی در دوره عباسیان خلق شد که متأسفانه بخش عظیمی از این آثار در طی حملات مغول در سدههای هفتم و هشتم از بین رفت. در دوره ایلخانیان که اوضاع کشور به آرامش نسبی دست یافت گامهایی در راه پیشرفت هنر برداشته شد من جمله تأسیس ربع رشیدی در شهر تبریز پایتخت آن زمان که مکانی مناسب جهت بروز استعدادهای هنرمندان و خوشنویسان و دانشمندان گردید. کارگاههایی برای خلق نسخ خطی و مصور سازی آنها در ربع رشیدی وجود داشت. مکتب تبریز در این دوران به اوج شکوفایی خود رسید وآثار برگزیدهای همچون شاهنامه فردوسی و شاهنامه دموت در این دوران خلق گردید. با گذشت زمان مینیاتور ایران دستخوش تغییرات زیادی شد و مکاتب گوناگونی با خصوصیات خاص خود شکل گرفت که از آن جمله است:
.: Weblog Themes By Pichak :.